بدن هیچ شک و تردیدی از فرهنگِ کاملی برخوردار نیستند ؛ چرا که این افراد هنگامی که برای رسیدن به آرزوها و آمالِ خود ، دستِ شان از همه جا کوتاه می شود و مایلند زودتر از آن چه که تقدیرِشاناست به " ای کاش های زندگی دست یابند ، به دامانِ خرافات که هیچ گاه و در هیچ زمانی جنبه ی اسشتدلالی و منطقی نداشته ، پناه می برند و فکر و اندیشهِ شان را به مردان و زنانِ کلاشی می سپارند که اراجیفی را به عنوان رمالی و دعانویسی ، احضارِ ارواح و اجنه یا فالِ قهوه و فالِ ورق و کف بینی می سپارند و با حرف هایی که این کلاهبرداران در ازاء دریافتِ مقادیر معتنابهی پول دریافت می دارند ، خود را در وادیِ تردید و بدگمانی ، ترس و وحشت از آینده و یل دل خوشی های باسمه ای ، کاذب و بی سر و ته رها می سازند .
مسائلِ جادو و جنبل به صورت کف بینی ، رمالی ، فالِ قهوه و ورق ، سرِ کتاب و نسخه پیچی های واهی و دور از ذهن و پناه بردن به ارواح و اجنه که از دیرباز کم و بیش در کشور ایران رواج داشته ، در سال های اخیر به صورتِ گسترده ای در گوشه و کنار شهرها در خفا و آشکار اعلامِ موجودیت کرده و بسیارند کسانی که از رهگذرِ رمالی و آینه بینی ، احضارِ ارواح و کف بینی ، فالِ قهوه و ورق ، مردمِ ساده لوح و زودباور را که با اظهارات بی سر و ته و غیر قابل پذیرشی که منابعِ علمی و اصول استدلالی و منطقی کاملاٌ منافات دارد ، فریب می دهند و آنان را به عناوین مختلف سرکیسه می کنند . این حضرات که از طریق مردم فریبی ، کسب و کاری نسبتاٌ پر رونقی به راه انداخته اند با تبلیغاتی که در لایه های مختلفِ جامعه انجام می دهند ، مشتریانِ زیادی برای خود دست و پا می کنند . این گروه کلاشان و فریب دهندگانِ مردم ، شیوه و روشِ کارشان بر محور ساده لوحی و زودباوریِ مردم استوار شده و با اطلاعاتِ نصفه نیمه ای که با زیرکی از مشتریانِ خود دریافت می دارند ، برنقاطِ ضعف و قوتِ آنان انگشت گذاشته و اطلاعاتِ عجیب و غریبی که در مورد آینده ی مشتریانِ خود بر زبان جاری می کنند . زنان و مردانِ ساده دل را فریب می دهند و آنان را به سوی سرابی واهی سوق می دهند . آنها با خواندنِ وردهای نامفهوم و نوشتن نسخه هایی با خطوطِ عجیب و غریب ، مهر و محبت ، يا نفرت و انزجار را ترویج می کنند . به عنوان مثال ، مقداری گرد و خاک لای یک تکه کاغذ می پیچند و به نام داروی مهر و محبت به مشتریانشان توصیه می کنند تا آن را توی کفشِ همسرِشان بریزند یا گردِ دیگری را می دهند و توصیه می کنند با خواندنِ وردی در آب بریزند و محلول ِ آن را به لباسِ رقیبِ عشقیِ شان بمالند تا از چشمِ حریف بیفتد که به کرات ثابت شده این نسخه ها هرگز مؤثر نبوده و کاری از پیش نبرده است . برخی از این کلاش ها و کلاهبردارها مدعی هستند که با اجنه و ارواح سر و کار دارند و چاره ی کار و گشایشِ گره ی مشکلاتِ زندگیِ عده ای از مشتریان را از اجنه جویا می شوند . این افراد محل های پذیرایی از مشتریانِ شان را به صورتِ رعب آور و هراسناکی تزئین می کنند به طوری که بیننده سخت تحتِ تأثیر قرار می گیرد و گاه دچارِ وحشت و هراس می شود . آنها معتقدند که ارواح و اجنه را در این مکان ها و بیغوله ها بهتر می توان احضار کرد و با آنان مذاکره نمود .
خانمی از مشتریان فریب خورده به نام « م ـ ر » از اهالی بلوار پیروزی شهرستان شوش که به دامِ یکی از این کلاش ها افتاده می گفت : در یک غروبِ پائیزی به آدرسی در شوش که از دوستی گرفته بودم رفتم . پسر بچه ای مرا به درون خانه در طبقه ی دوم راهنمایی کرد . ابتدا به دنبال پسرک ازکوچه ای باریک و کم عرض گذشتم و آن گاه وارد یک اتاق با تزئینات عجیب و غریب شدم . از هر گوشه ی اتاق پرده های ضخیم و حصیری آویخته بود و اشیاء قدیمی نظیر سماور و چراغ های نفتی در گوشه و کنارِ اتاق به چشم می خورد . از اشیاءِ خوف انگیزِ اتاق دچارِ وحشت شده بودم . وحشتم زمانی بیشتر شد که در تاریک روشنِ اتاق مردی را دیدم زیرِ پتوی کلفتی خود را پنهان کرده و به صورت چمباتمه و خمیده مشغولِ حرف زدن است . از دیدن این صحنه یکه خوردم . پسرکِ راهنما از اتاق بیرون رفته بود و من تنها بودم . چند دقیقه ای گذشت و مرد همچنان در حال حرف زدن بود . حرف های نامفهومی که بیشتر شبیه هذیانِ یک مردِ در حالِ احتضار بود و من مفهومِ این حرف ها را نمی فهمیدم . سخت دچار وحشت و هراس شده بودم و می خواستم اتاق را ترک کنم و از آن خانه ی جهنمی بیرون بیایم . اما حسِ کنجکاویم سخت برانگیخته شده بود و با همه ی ترس و وحشتی که به جانم افتاده بود ، تصمیم گرفته بودم بمانم و از کم و کیفِ کارِ مردِ احضار کننده ی ارواح سردربیاورم . سرانجام صدای مردِ را زیرِ پتو شنیدم که گفت : چرا وایسادی خانوم ...... روی همون چارپایه بشین ....... روی چهارپایه نشستم و مرد با صوتی برافروخته که عرق بر پیشانی اش نشسته بود از زیرِ ÷تو بیرون آمد . بی آن که نگاهی به من بیاندازد ، گفت : با ارواح و اجنه صحبت می کردم ، راجع به حل و فصلِ مشکلِ شما ، نصیحت کردن و گفتن شما را راهنمایی کنم .... درحالی که تمامِ تنم از ترس می لرزید ، تحمل کردم و او حرف هایی در موردِ زندگیِ حال و آینده ام گفت که من اصلاٌ صدای او را نمی شنیدم و فقط می خواستم خود را از آن جهنمی که گرفتار شده بودم برهانم . سرانجام بی آن که چیزی از حرف های هذیان گونه ی مردِ رمال دستگیرم شده باشد ، چند قطعه اسکناس را پـرت کردم روی پتو و از همان کوچه ای که آمده بودم بیرون رفته و فرار کردم .......... نظیرِ این صحنه ها در گوشه و کنارِ شهرهایی چون شوش با شکل های متفاوت وجوددارد که این کلاشان ، مردمِ ساده دل و زودباور را به دام می اندازند و آنان را سرکیسه می کنند .
یکی از جامعه شناسان شهرستان شوش که نمی خو.است نامش فاش شود در زمینه ی این رویدادها گفت : فرهنگ اجتماعی پائین در برخی از جوامع ، گروهی از مردمِ ساده دل و ساده اندیش را به دامِ شیادان و کلاهبردارانی که از طریق رمل ، فالِ قهوه و ورق ، احضار ارواح و اجنه امرارِ معاش می کنند می اندازد و ذهن و اندیشه ی آنان را به سوی خرافات و اراجیفی سوق می دهند که نه ریشه ی مذهبی دارد و نه با علم و منطق و استدلال سنخیتی دارد .
این جامعه شناس فرهیخته ی شوشی در ادامه می گوید : جای تأسف است که در میانِ مراجعان به فال گیرها ، رمال ها و احضارکنندگان ارواح و اجنه ؛ بسیارند افراد با سوادی که در دل به سودای این افرادِ خرافه گو ، کلاش و کلاهبردار می دهند و ضمن پول های نسبتاٌ کلانی که به آنان می پردازند ، خود را در مسیرِ یاوه گویی ها و خرافه گویی های این افراد قرار می دهند و با شنیدن حرف های بی سر و تهِ آنان ، دست خوشِ انواعِ تردیدها ، دودلی ها ، اضطراب ها و نگرانی های زندگپی می شوند و ذهن و اندیشه ی خویش را در هاله ای از اضطراب و نگرانی و ترس از آینده ای که برای شان ترسیم شده است قرار می گیرد و تأسف برانگیز تر این که بعضی از این باسوادان فرهنگی اند .
خانی دیگر ازکوی سلمان فارسی شهرستان شوش که خود را « پ . خ » معرفی کرد و به قولِ خودش برای کنجکاوی یک جلسه به منظور احضار ارواح و فال قهوه و ورق به محلی دیگر از شوش رفته بود می گفت : زنی با قیافه ای عجیب نظیرِ عجوزه های ماقبلِ تاریخ برایم جلسه ی احضارِ ارواح تشکیل داده بود . ÷س از صداها و حرکاتِ عجیبی که از خود بروز می داد ، چنان آینده ی سیاهی از قولِ ارواح برایم ترسیم کرد که ماه هاست از زندگی بیزار شده ام و بیمِ آن دارم هر آدینه خبرِ وحشتناکی به من برسد . با حرف های این زنِ احضار کننده ی ارواح ، زندگی ام بهم ریخته و دیگر آرانمش ندارم . این زن عجوزه با حرف هایش زندگی ام را دست خوشِ نگرانی و اضطراب کرده و اکنون مدت هاست که تحتِ درمانِ روان پزشکان هستم .......
وقتی گروه هایی از افرادِ جامعه منفعل و درمانده می شوند و می بینند که قادر نیستند مشکلاتِ زندگیِ خود را از راه های معقول ، صحیح و منطقی حل و فصل کنند ؛ به دنبالِ دستاویزی می گردند و به سراغِ راه هایی همچون جادو و جنبل می روند . چرا که امید به آینده در این گونه افراد بسیار کم رنگ شده اسن و از حلِ دشواری های زندگی باز مانده اند . در عشق شکست خورده اند ، از پیدا کردن گمشده شان ناامید شده اند . در کسب و کار شکست خورده اند ، در درس و دانشگاه موفق نبوده اند و ..............
متأسفانه گاهی برنامه های ظاهراٌ فرهنگی نیز می تواند در رواجِ گرایش به سحر و جادو و خرافات و مسائل ماوراءِ طبیعت مؤثر واقع شود . محصولاتِ فرهنگی به طورِ مستقیم و غیرِ مستقیم مثلِ سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی ، رواج دهنده ی خرافات می شوند . مانند سریال هاب « اغما » ـ « راه سبز » و ...... که چندی قبل از تلویزیون پخش شد و این باعث می شود ک.ه عده ای دست به دامن خرافات ، جادوگری ، فال بینی ، سحر و جادو شوند .
رگه های خودشیفته گیِ فرهنگی وقتی خود را نشان می دهد که نمی توانیم با فکر و اندیشه به تقابلِ مشکلاتِ زندگیِ خود برویم و دشواری هایمان را از راه های اصولی و منطقی حکل کنیم ، در چنین شرایطی است که به سمتِ کارهایی چون جادو و جنبل می رویم . هرچه میزانِ تحصیلاتِ فرد پائین تر و از محیط های مدنی دورتر باشد و از جوامعِ بشری فاصله داشته باشد ، این گونه رخدادها بیشتر خودنمایی می کند وچون دانش و توانایی های لازم برای مقابله با دشواری ها را ندارد بهن جگای آن که راهِ علمیِ حلِ مشکلات را بیابد و با کارشناسان مشورت نماید ، بهترین راه را در مراجعه به جادوگران ، رمالان ، فال بین ها و احضارکنندگان ارواح و اجنه می بینند . اما اشاره به این نکته ضرورت دارد که کلاشان و کلاهبردارانی که ادعا می کنند با نیروهای ماورایی در ارتباط هستند یا چیزهایی را می بینند که دیگران از دیدنِ آنها عاجزند ؛ بیمارانی روانی هستند که در جامعه حضور دارند و در آسایشگاه های روانی از این گونه افراد بیمار بسیارند . بنابر این کسانی که ادعای سحر و جادو می کنند ، از دیدِ روان شناختی افرادی ناسالم و بیمار هستند و کسانی که به دنبال این گونه افراد می روند نیز به نوعی بیماری روانی مبتلا هستند .
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شوش نیوز و آدرس shushnews.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.